آزادی واولین نوع آن آزادی در آفرینش وخلق شدن آزاد است هیچ پدیده ای زیباتر بالاتر وبا ارزش تر از آفریده شدن نیست خلقت تنها مقوله مشترکی است که میتوان گفت در بین تمامی موجودات ازبی جان گرفته تا گیاهان و حیوانات و نوع بشر و هر آنچه که عینیت دارد و به منصه ظهور رسیده و مشهود حتمی و غایت است.
اینکه سنگی از بلندی آزادانه می غلتد تا در وادی بی هیچی وبی تعلقی آرام گیرد صفت و ویژگی است که بشر از بدو خلقت بدنبال آن بوده و است رها شدن بی تعلق شدن و بی غرض شدن در واقع آن شدن که خواست خود است نه دیگری و در آن ماهیت واقعی هر چیزی عیان می گردد نه در موقع امتحان که در آن غش و عیار هرچیزی پدیدار می شود و این مقوله کاملا متفاوتی است.رنگ و لعاب از تعلق پدیدار می شود و بی تعلقی عین ثواب و حقیقت است.
اینکه چرا مبحث آزادی سر از این مقوله درآورد شروع و آغازی بر محور آزادی در بیان ذات بشر و تمام موجودات در مقوله فوق می باشد.اینکه آزادی نه معنای گسیختن بلکه به معنای فارغ شدن از تعلق است همانگونه که آفرینش انسان است .
اینگونه هست که موسی در طور از نعلین خود هم فارغ گشته و برای درک حقیقت ذات واحد وارد طور می شود آزادی هرچند در تمام ادوار بشر و دوران های مختلف ورد زبان ها بوده است در واقع ابزاری برای رسیدن به اهدافی کاملا متعارض با آزادی و به بند کشیدن بوده است دیگر مستثنی یا مستثنی هایی در کار نیست بی قید شدن به تمامی معنی مد نظر است فارغ و بال گشوده در شهود به عینیت جوهره وجودی می رسد و آنموقع مبدل به آن بارقه وجرقه و نوری می شود که می تواند هدایتگر و روشنی بخش در تاریکی باشد.آنجاست که انسان حلاج می شود نسیمی می شود وسرتاسر نور منور می شود وبه درجه باریتعالی می رسد و ندای ان الحق می شود .
البته خیلی زود است که وارد چنین مبحثی شویم چرا که پله اول را هم طی نکرده ایم .آزادی در تفکر آنگونه که بی دغدغه بیاندیشی همان پله اول است که تابوی ذهنی خود را بشکنی، بعد از آن است که ودیعه الهی برتونازل می گردد وبهتر بگوییم آشکار و نمود پیدا می کند همان چیزی که کوهها را توان کشیدن آن نبود و بر کوهها عرضه شد و تاب نیاوردند تا نرسی نبینی پیدا نکنی کی ادعا کنی وخوشه ای بچینی تا آنکه قابل عرضه و بیان باشد اینجا در بیان آزادی میخواهیم بصورت موازی چون بحثمان تفکر آزاد هست بحث تفکر خلاق رو هم که سازنده وخلق کننده است روی هم پیش بکشیم همان تفکر خلاق آزادی که بوجود آورنده است .
و در مبحث قبل بعنوان خدمت رسان به نوع بشر و تلقی از ترقی بیانش کردیم.برگردیم به مبحث اصلی در بیان آزاد که اثرات آن خوشه و میوه تفکر آزادی است که ثمر بخش وهادی است و مانند هر میوه خوش عطر و بو و شیرین به مذاق خوش می آید و شیرینی بخش است حالا شیرینی آن در طعم و شیرینی این در واقعیت زندگی نوع بشر و تجلی و نمود آن در مراتب رفاه در تمام ابعاد و آسایش در کل بمعنای تمام سیراب وزیبا می کند والا سخن هم چون آب اگر هرز رود ویرانی و تباهی ببار می آورد.



























