شاعر بلند آوازه آذربایجان درگذشت
پدر کسی که بهشتی زیر پایش نیست ولی زندگی را بهشت می کند
روابط عمومی و جایگاه برباد رفته
جایی که ما بودیم سگ صاحبش را نمی شناخت
احیای امیدها برای احیای دریاچه در سایه مدیریت جدید
خطر اعتیاد اینترنتی/ کودکان را دریابید
اقدامات کافی برای واگذاری تراکتور انجام شده است
برگزاری جشنواره شب چلّه در شهرستانهای آذربایجان شرقی
نوآوری باید به گفتمان مدیریتی تبدیل شود
کاهش سوال برانگیز بودجه آذربایجان شرقی در سال آینده
مال بد بیخ ریش صاحبش
جایگاه زنان با نگرش پیشرو رییس دولت وفاق در حال ارتقا است
شرکت گاز برترین دستگاه اجرایی استان آذربایجان شرقی در حوزه نماز شد
تجلیل از بانوان شاغل در آبفای آذربایجان شرقی به مناسبت روز زن
با افتخار از عملکرد دستگاهتان دفاع کنید/ دولت وفاق ملی با تمام توان در تلاش است
دانش، تجربه و تعهد به طبیعت؛ روایت یک بازدید الهامبخش دانشجویان دانشگاه ربع رشیدی از قلب حفاظت محیط زیست آذربایجان شرقی
حفاظت از منابع طبیعی، زیربنای توسعه اقتصادی و سلامت جامعه است
انتخاب استاد دانشگاه تبریز به عنوان نایبرئیس انجمن هیدرولوژی ایران
۵ هزار مددجوی کمیته امداد آذربایجان شرقی میهمان امام رئوف
طنین باران، در خانهای که سکوت بر راهروهایش سنگینی میکند و نگاهها به درِ ورودی دوخته شده، مادرانی زندگی میکنند که سالهای پایانی عمرشان را با دلتنگی میگذرانند.
طنین باران، رتبه دوم ایران در فناوری سلول های بنیادی، رتبه ششم در تولیدات فناوری نانو، رتبه دهم در فناوری فضایی و افزایش ۳۰ درصدی تولید بنزین و تبدیل شدن به صادرکننده فولاد جهان از جمله خبرهای خوش رویداد رسانه ای جام امید است.
طنین باران، ساعت ۹ شب قرار عاشقانه مادر و پسر بود، صدای نور دیده اش هر شب در گوشش می پیچد. بیقرار می شود و دلتنگ.آخر پسرش خیلی هوای دل مادر را داشت.
طنین باران، در روزهای برفی و کولاک حدود سه ساعت طول می کشد به مدرسه برسم ولی همه این سختی ها به باسواد شدن بچه های روستا می ارزد.
طنین باران، آقا مهندس جوانِ قدبلند با کت و شلوار مشکی وارد تالار شد، به راحتی کتش را درآورد و پشت صندلی انداخت و نشست. گفتم اینکه دستش قطع نشده! همه چیز از یک استوری اینیستاگرامی آغاز شد، نوشته بود" یول تاک.همه شما دعوتید به روایت زندگی مردی که برای خودش دست مصنوعی ساخت. دیدار ما در مرکز رشد و نوآوری دانشگاه تبریز".مشتاق شدم در این دیدار روایتی شرکت کنم و تجربه زندگی همشهری تبریزی را بشنوم.ساعت ۱۱و ۴۵ دقیقه ظهر به مرکز رشد و نوآوری دانشگاه تبریز می رسم، نام تالارهای مرکز رشد را یکی یکی می خوانم تا به تالار محل جلسه برسم. تالار جویبار، برکه، باران و تنگه.حس می کنم در دانشکده ادبیات قدم می زنم. جلوی تالار تنگه دانشجوی جوانی ایستاده و مهمان ها را به تالار باران راهنمایی می کند. روی کاغذی نوشته ، برنامه یول تاک در تالار باران برگزار میشود و آن را به در تالار تنگه می چسباند. به تالار باران می روم و در کنار دانشجویان و فناوران می نشینم. دانشجویان رشته های مختلف در زمینه علم و فناوری حضور دارند.راس ساعت اعلام شده آقا مهندس جوانِ قدبلند با کت و شلوار مشکی خیلی شیک و مجلسی وارد تالار باران شد.به راحتی کتش را درآورد و پشت صندلی انداخت و در جایگاه مهمان برنامه نشست.از فاصله ای نه چندان دور به دقت نگاه کردم و گفتم"اینکه دستش قطع نشده برای خودش دست مصنوعی بسازد."فکر می کردم الان فردی را می بینم که با دست مصنوعی خودساخته به جلسه آمده.
طنین باران، خانم معلمی که در روستاهای دور افتاده تدریس کرده است بهترین لحظههای زندگیش را غرق شدن در دنیای اعداد و ضرب و تقسیم آنها میداند.
طنین باران، نام پرستار همواره با ایثارگری و از خودگذشتگی عجین شده است. نقشآفرینی این قشر متعهد در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی بینظیر بوده است. به طوری که دوران دفاع مقدس شاهد ایثارگری و رشادتهای بانوان رزمندهای بود که نقش بسزایی در پشتیبانی از رزمندگان داشتند و چه بسا که خود در این راه به مجروحیت، اسارت یا شهادت میرسیدند.
طنین باران، همه افراد جامعه برای تهیه سقفی که بالای سرشان باشد تلاش می کنند و خبرنگاران نیز از این امر مستثنی نیستند با این تفاوت که این قشر مظلوم گاه آن قدر غرق در انعکاس و حل مشکلات جامعه می شوند که خود را فراموش می کند...
از درآمدش که می پرسم، لبخند تلخی گوشه ی لبش نقش می بندد و می گوید: شکر خدا بد نیست، همین که دستم را پیش مرد و نامرد دراز نمی کنم، راضی ام..